اشاره:در ميان مطالعات نوين قرآني «سورهشناسي» از تازهترين و كم شناختهترين زمينههايي است كه عرصة فراخ و بكري را پيش روي جستجوگران و حقجويان كتاب حكيم خداوند قرار ميدهد. در اين نوع مطالعه و ارتباط با قرآن كريم، سورهبندي قرآن هدفمند و حكيمانه و هر سوره نيز مجموعهاي كاملاً منجسم است كه وحدت موضوعي و استقلال در رساندن پيام و هدايت در آن ديده ميشود. اين نگاه و ارتباط با سورههاي قرآن كريم در ميان آثار مفسران و قرآن شناسان بسيار نادر بوده است و عمدتاً به دوره معاصر برميگردد؛ از طرف ديگر در مراجعه به روايات و سنت معصومين عليهم السلام بيش از هر چيز توصيه به ارتباط سورهاي با قرآن را مييابيم؛ بنابراين سوره شناسي و ارتباط و انس سورهاي با قرآن كريم، علاوه بر جنبة تخصصي علوم قرآني، داراي جنبهاي عمومي و همگاني است كه ترويج و فراگيري آن افزون بر توسعه مطالعات قرآني، موجب جريان بهتر و عميقتر معارف و هدايتهاي قرآن كريم در پيكرة جامعه اسلامي ميشود.
به همين منظور، معاونت پژوهشي دانشگاه امام صادق عليه السلام با درخواست و همكاري شماري از دانشجويان، كارگاه «سورهشناسي» را به هدايت دكتر محمد علي لساني فشاركي تشكيل داد. اولين سخنراني با عنوان « قرآن شناسي تفصيلي (گامي در راه سوره شناسي)» در سال 1378 انجام گرفت. يك سال بعد از آن، جلسه سخنراني ديگري با همين موضوع برگزار شد و بالاخره با تشكيل كارگاه سورهشناسي در سال تحصيلي 81 – 80 اين فعاليتها در بيش از 20 جلسة منظم و مستمر ادامه يافت. آنچه در پي ميآيد، مقالة «سوره شناسي» نوﺷﺘﺔيونس دهقاني، دانشجوي رشته علوم قرآني و حديث، ورودي 78 است كه در كارگاه سوره شناسي تهيه و ارائه شده است.
نوشتار زير، بحثي است كوتاه، درخصوص محور موضوعي سورة احقاف كه در چهاربخش تقديم خواهد شد: بخش اوّل ، سوره احقاف را معرفي و بخش دوّم بر محور موضوعي اين سوره تأكيد ميكند. در بخش سوّم ، محور موضوعي منتخب بررسي ميشود و بخش پاياني نيز بيان چند نتيجه خواهد بود كه با توجّه به محور موضوعي سوره، حاصل ميشود.
سورة احقاف، چهل و ششمين سوره در ترتيب تلاوت و شصت و ششمين سوره در ترتيب نزول مشهور است. اين سوره در مصحف متداول، پيش از سورة جاثيه و پس از سورة محمد صلي الله عليه و آله و سلم جاي دارد. سورة احقاف مشتمل بر 35 آيه، 644 كلمه و 2598 حرف ميباشد. اين سوره به چهار واحد موضوعي (ركوع) تقسيم ميشود. واحد موضوعي اوّل شامل آيات 1 تا 10، دوّمين واحد موضوعي شامل آيات 11 تا 20 ، سوّمين واحد موضوعي شامل آيات 21 تا 26 و چهارمين واحد موضوعي اين سوره، در برگيرندة آيات 27 تا 35 ميباشد. سورة احقاف، سورة هفتم از مجموعة سور هفتگانه «حواميم» يا « آل حم» (سورههاي 40 تا 46) است كه در مصحف متداول، پشت سر همديگر قرار دارند.2
در ميان موضوعاتي كه در سورة احقاف بر آنها تأكيد شده است، سه موضوع انذار، كافران و كتاب، بيشتر جلب توجه ميكنند و آيات بيشتري را به خود اختصاص دادهاند.
امّا آنچه ضروري به نظر ميرسد آن است كه اين سوره به دنبال تببين يك نظام در مسأله انذار ميباشد كه طرح آن بيشتر با ذكر دو واقعه تاريخي در اين سوره، صورت گرفته است. يكي واقعه گوش فرا دادن گروهي از جنيان به قرائت قرآن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و ديگري مطرح شدن نحوة انذار حضرت هود (علي نبينا و آله و عليه السلام) و واكنش قوم ايشان – قوم عاد – در مقابل آن انذار. در ادامه، به نحوة استفاده از اين دو واقعه تاريخي در دستيابي به نظام انذار، اشاره خواهد شد.
با توجه به آيات سوره ميتوان نظام انذار را متشكل از شخص نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم، كتاب خدا (قرآن) و مخاطبان انذار دانست.
اما در خصوص نحوة ارتباط اين اجزاء با يكديگر، يا به بياني گوياتر، نحوة عملكرد اين نظام بايد گفت كه با توجه به آيات سوره، ارتباطي حلقوي بين اجزاي اين نظام وجود دارد. نقش نبي اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در اين نظام، نقش تربيت كننده منذر ميباشد. طرح اين مسأله در سوره با ذكر واقعة جنيان و آمدن آنان نزد پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وسلم صورت گرفته است. آيه 29 تصريح ميكند كه جنيان پس از استماع قرآن از زبان پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم ، منذر به نزد قوم خود بازگشتند.
اما نحوة ارتباط قرآن با پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به اين صورت است كه ، قرآن – كه در سوره، كتاب انذار معرفي ميشود3 – ابزار پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در نيل به آن هدف ميباشد. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم براي ساختن منذر، از قرآن بهره ميجويند.
در سورة احقاف، به نحوه استفاده پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم از قرآن در اين راستا اشارهاي نشده و سورة جنّ، مفصلتر به اين موضوع پرداخته است.4
اما نقش منذران تربيت شدة پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم- با توجه به آيات مربوط به جنيان در اين سوره 5 - دعوت به سوي قرآن است. اين منذران قوم خود را به سوي قرآن كه كتاب هدايت به طريق مستقيم است، فرا ميخوانند6 در اين ميان عدهاي دعوت به قرآن را ميپذيرند – و از آنجا كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در قرآن معلم اين كتاب آسماني براي تمام بشر، در تمام دوران است – بنابراين پذيرندگان انذار منذران تربيت شده در مكتب پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم به همان ترتيبي كه گذشت، خود منذراني ديگر ميشوند و اين روند ادامه مييابد، اما عدهاي ديگر از پذيرفتن انذار سرباز ميزنند. سورة احقاف اين عده را كافر معرفي ميكند.8 نحوة ارتباط اين افراد با نظام انذار در آياتي از واحد موضوعي اوّل سوره ذكر شده است.. 9 در اين آيات خداوند به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم تعليم ميدهد كه چگونه در مقابل آن روي گردانندگان از انذار بايستد. سوره كافرون را ميتوان چكيدهاي صريح و گويا از اين آيات دانست.
با توجه به آيات سورة احقاف و با در نظر گرفتن محور موضوعي منتخب، ميتوان به نكات زير درخصوص اين سوره اشاره كرد:
1. قواعد انذار: با توجه به نظام مطرح شده و آيات اين سوره، قواعد زير را ميتوان برشمرد:
اوّل آنكه فرد منذر بايد تربيت شدة مستقيم پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم باشد؛ يعني در محضر ايشان حضور داشته و به استماع قرآن پرداخته باشد. چرا كه تنها معلم قرآني كه ميتواند ارتباطي صحيح و مؤثر بين انسان و قرآن برقرار كند، رسول اكرم صلي الله عليه و آله و سلم است.10
دوّم آن كه انذار فرد منذر بايد دعوت به قرآن باشد. اگر محتواي انذار عوض شود، قطعاً نتيجه مطلوب حاصل نخواهد شد.
سوّم آنكه در برخورد با پذيرندگان و روي گردانندگان انذار، فرد منذر بايد مانند پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم عمل كند. شيوة عملكرد منذر در اين مرحله تأثير مستقيمي بر نتايج حاصل از انذار خواهد گذاشت. اين نتايج را ميتوان از مقايسة آياتي كه به اين موضوع در رابطه با پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم و حضرت هود علي نبينا و آله و عليه السلام پرداختهاند، بررسي كرد. بديهي است كه اگر در مرحله اوّل، كار به صورت كاملاً صحيح و اصولي انجام گيرد، مراحل دوّم و سوّم به صورت خودكار، خود به خود و روشمند مطابق با سيرة پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم اجرا خواهد شد.
2. مقايسة معناي لغوي انذار با معناي اصطلاحي برگرفته از سوره :
انذار در لغت به معناي خبر رساندن يا خبر دادني است كه همراه با نوعي ترساندن باشد. نقطة مقابل انذار، تبشير است كه به معناي خبر دادن يا خبر رساندني است كه همراه با نوعي مژده و بشارت باشد. 11
اما يك معناي اصطلاحي را ميتوان در سوره جستجو كرد. با بررسي دقيق آيات سوره، به نظر ميرسد كه معناي مورد نظر از انذار در اين سوره در مورد غير قرآن، دعوت به قرآن ميباشد و جداي از خبر رساندن همراه با ترساندن است. بنابراين از اين منظر، هيچ تناسبي بين معناي لغوي و اصطلاحي انذار نيست.
اينجا ممكن است اين سؤال مطرح شود كه پس انذار – به معناي لغوي خود – بر عهدة كيست؟ پاسخ به اين پرسش با توجه به سياق آيات 29 تا 31 اين خواهد بود كه، انذار به آن معناي لغوي خود، وظيفه قرآن است و پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم يا هيچ انسان ديگري، در اين ارتباط نقشي بنيادي ندارند.12
موضوعي كه ميتوان به عنوان تأييدي دربارة معناي اصطلاحي برگرفته از سوره به آن استناد كرد، مطرح شدن جريان حضرت هود (علي نبينا و آله و عليه السلام) و قوم عاد است. بدين نحو كه با توجه به آيات واحد موضوعي سوم سوره، انذاري كه از جانب حضرت هود (علي نبينا و آله و عليه السلام) صورت گرفت، خبر رساندن همراه با ترساندن بوده است. 13 مقايسة دقيق و جامع سيرة اين دو پيامبر، در اين خصوص برتري روش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم را نشان خواهد داد. 14
3. آية اوّل سوره در پرتو محور موضوعي منتخب:
همانگونه كه از تبيين نحوة عملكرد نظام انذار مطرح شده در اين سوره پيداست، نقش پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم در اين نظام، نقشي حساس و كليدي است؛ چرا كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم مانند واسطهاي است براي ايجاد ارتباط بين مخاطبان قرآن – كه آنطور كه از سوره بر ميآيد، فقط انسانها نيستند - و خود قرآن. فقدان اين واسطه، ارتباط لازم بين قرآن و مخاطبان آن را دچار مشكل خواهد كرد و در تداوم چرخة نظام انذار، خلل ايجاد خواهد شد. مهم تر آن كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نقطة آغاز چرخة اين نظام است و بدون وجودش، نظامي مطرح نخواهد بود.
با توجّه به اهميت فراوان نقش پيامبر در اين نظام، به نظر ميرسد كه احتمالاً آية اوّل سوره - (حم)- اشاره به دو حرف برجسته از نام ايشان (محمد) دارد. نكتة قابل توجه آن است كه دو حرف «حاء؛ ميم»، دو حرف برجسته از دو نام مشهور ديگر پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم يعني احمد و محمود نيز ميباشد. به نظر ميرسد كه خداوند اراده فرموده است كه آغاز اين سوره با نام پيامبر باشد.
4.ارتباط ميان نام سوره و محور موضوعي منتخب:
سورة احقاف به مناسبت ذكر كلمة «الاحقاف» در آية 21 به اين نام خوانده ميشود و نام ديگري براي آن ذكر نشده است. 15 احقاف نام سرزميني است كه قوم عاد در آن ميزيستند.
اما دربارة ارتباط محور موضوعي منتخب براي سوره احقاف و نام اين سوره، ارتباط برجستهاي نميتوان ذكر كرد. احتمالاً به دليل اينكه كلمة احقاف تنها كلمه از ريشه «ح ق ف» در قرآن ميباشد، 16 نام اين سوره احقاف انتخاب شده است.
5.خلاصة سوره، با توجه به محور موضوعي منتخب: با توجه به نظام انذار، ميتوان آيات 1 تا 3 ، 12، 21، 29، 30و 35 را به عنوان خلاصة سوره مطرح نمود. بدين معنا كه تدبّر و تعّمق دراين آيات به نوعي بازگو كنندة همان محور موضوعياند.
امّا از آنچه گذشت، پيداست كه نوع تفكر ما به مسأله انذار، با ديدگاه قرآن، تفاوت بنيادي دارد. درك ناصحيح مفهوم انذار، باعث ميشود كه گروهي خود را منذر بدانند، در حالي كه منذر نيستند يا محتواي انذارشان به گونهاي باشد كه مانع از رسيدن آنها به هدفي متعالي گردد. بنابراين جستجو كردن ديدگاه قرآن دربارة اين مفهوم، ضرورتي حساس مييابد. روشن است كه معرفي صحيحتر و دقيقتر نظام انذار در اين سوره تأملي جديتر و فراگيرتر را ميطلبد. اميد است كه اين مهم در آينده عملي گردد.
1.محمود راميار، تاريخ قرآن، امير كبير، 1379 ش، ص 586.
2. همان، ص 596
3. احقاف، 12
4. با توجه به مضمون آيات واحد موضوعي اوّل سورة جن (آيات 1تا20) ، ميتوان آيات 30 و 31 سورة احقاف را چكيدهاي از آن آيات دانست. از طرفي با توجه به مضمون آيات دوّمين واحد موضوعي سورة جنّ(آيات 21 تا 28) و نوع عكس العمل جنيان كه در اولين واحد موضوعي اين سوره و آيات 30 و 31 سوره احقاف به تفصيل و اجمال آمده است، اين احتمال ميتواند وجود داشته باشد كه آيات واحد موضوعي دوّم سورة جن همان آياتي است كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم بر جنيان قرائت كرد.
5. احقاف، 30 تا 32.
6. احقاف ، 30
7. آية دوّم سورة جمعه، پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم را معلم كتاب (قرآن) معرفي ميكند. در آية سوم پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم معلم انسانهايي معرفي ميشود كه هنوز متولد نشدهاند و به هم عصران ايشان نپيوستهاند. اكثر مفسران معتقدند كه منظور آية سوم، تمام انسانهايي است كه تا روز قيامت متولد ميشوند و اسلام را ميپذيرند(مثلاً رك طبري، جامع البيان، ج28، صص 108 و 109 و همچنين طبرسي ، مجمع البيان، ج6، ص69).
8. احقاف،3.
9. احقاف، 4 و 8 تا 10.
10. به همان علتي كه گذشت. يعني از آن رو كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم معلّم قرآن تمام انسانها هستند.
11. راغب اصفهاني ، المفردات في غريب القرآن, دارالمعرفه، 1420 ق، ص 487.
12. با توجه به آيات واحد موضوعي دوّم سورة جن اگرچنين نقشي وجود داشت، حتماً به طور مفصل يا مستقيم به آن اشاره ميشد.
13. احقاف، 21.
14. از آنجا كه اين مقايسه از رسالت اين نوشتار خارج است، در اينجا به آن اشاره نميشود.
15. راميار، ص 586.
16. راغب اصفهاني، منبع پيشين، ص 133.